حالا من رباخوار
به او پيشنهاد مي‌كنم:
اين هزار تومان را بگير
موتور بخر
ماهي ده تومان به من برگردان
روز آخر دو هزار تومان به من پس داده‌اي
فشار هم به تو نمي‌آيد
موتوردار هم مي‌شوي

وسوسه است ديگر
طرف هم كه حساب و كتاب درستي بلد نيست
اين طور قضاوت مي‌كند:
چه خوب!
بدون اين‌كه پول بدهم صاحب موتور مي‌شوم
بعد كم‌كم پس مي‌دهم
بدون اين‌كه مجبور باشم فشار به خودم بياورم

ولي بعدتر
مي‌بيند كه ناگزير شد روزي يك ساعت بيشتر كار كند
زيرا
با آن مقدار كاري كه مي‌كرد كه تراز مالي‌اش صفر بود
دخل و خرجش مساوي
حالا خرج رفته بالا
چون اقساط وام اضافه شده
پس قطعاً بايد درآمد را افزايش دهد
يعني بيشتر كار كند
حالا آيا مي‌تواند زن و فرزند را به اضافه كاري ترجيح دهد؟
خير
زيرا ديگر مديون است
مجبور يعني
قبلاً بين اضافه كاري و خانواده
دومي را برمي‌گزيد
يا حتي بين اضافه كاري و رفتن به سينما
اما حالا
براي حفظ خانواده مجبور است تا حدّ مرگ هم كه باشد
كار كند
چرا؟

آها
اين مهم است
رباخوار
يعني سرمايه‌داري سنّتي
چطور مي‌تواند كارگر مولّد را به كار بيشتر وادار كند
به بازپرداخت وام
از طريق انحصار زمين
زيرا خانه او را رهن وام مي‌كند
درباره انحصار زمين مطلب خيلي بيشتر است
كه غم‌بارتر
«انحصار» يا مونوپولي پاشنه آشيل نظام سرمايه‌داري‌ست
اگر نباشد
كاپيتاليزم نيست

خلاصه
او امروز براي حفظ خانواده
ناگزير است دولاپهنا كار كند
در حالي كه قبل‌تر
براي حفظ خانواده كمتر كار مي‌كرد

[ادامه دارد.]


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Mary استند های نمایشگاهی و تبلیغاتی بهترين برندهاي سال خوشبختی طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل وبلاگ امیررضا رستنده نیلو رایانه کولر گازی سامسونگ Food container - vstimlsystem.com اقتصاد علامه طباطبایی